۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

2

حتی نمی‌دونم چند وقته که رفته. از خواب بیدار میشم و می‌بینم روی تخت نیست، شاید رفته دستشویی یا چه‌می‌دونم؟... اما یه جورایی می‌دونم که دیگه برنمی‌گرده. اگه فقط برمی‌گشتم و جای اون رو روی تخت لمس می‌کردم می‌فهمیدم که سرده... اما نمی‌تونم. می‌دونم که از دستش دادم. اما دیگه نمی‌خوام از خواب بیدار شم و فکر کنم اون هنوز اینجاست. من اینجا تکیه دادم بدون اینکه بدونم چند وقته که تنهام. پس چطور... چطور میتونم درمان بشم؟ چطور میتونم درمان شم بدون اینکه بتونم زمان رو حس کنم؟
Memento - 2000
Christopher Nolan

هیچ نظری موجود نیست: